سنگر کوچک من

ساخت وبلاگ
و هر تولد می تواند بهانه ای باشد برای شروعی دوباره

حال اگر آن تولد ،تولد پیشوایت باشد

به امید تحولی برای حسینی شدن

امیدوارم امام حسین (ع) خود واسطه مان شود

عیدتون مبارک

سنگر کوچک من...
ما را در سایت سنگر کوچک من دنبال می کنید

برچسب : تولد شروعی دوباره, نویسنده : sangar72o بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 10:34

گاه خدا با نخواستن.گاه با خواستن.گاه با دل.گاهی هم با عقل امتحان میکند   خدایا الان محکم میگم خدایا در آغوشم بگیر بگیر از من هر آن چه تو رو از من مبگیرد.مثل ناامیدی.مثل بی توکلی.. بده به من هر آن چه تو را به من میده.مثل خوده خودت خدا.مثل امید مثل توکل خدایا دیگه قول میدهم مثل قبل نباشم.شک ندارم.همه این اتفاقا خیر بوده.تا به خود بیایم.دیگه خدایا محکم و دو دستی منو بگیر اختیارم را بگیر با جبر هم شده سر به راهم کن. این اتفاقا باعث شد حسرت نخورم.خواستم حسرت بخورم یاد خیلی چیزا آرامم کند خدایا باز حس قشنگتو بهم هدیه بده خدایا رنگ زیارت عاشوراهام.یاسین هام.توسلام. سنگر کوچک من...
ما را در سایت سنگر کوچک من دنبال می کنید

برچسب : خدا,خداحافظ,خدایا,خدایا شکرت,خداحافظی تلخ,خداداد عزیزی,خدا هست,خدايا,خدای جنگ,خدايا شكرت, نویسنده : sangar72o بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 10:34

در اثر سمی که به حضرت امام صادق (ع) داده بودند بدن شریفش به قدری ضعیف شده بود که یکی از اصحاب وقتی خدمتش رسید دید از بدن فقط اسکلتی باقیمانده است لذا زار زار گریست ، امام (ع) فرمود چرا گریه می کنی ؟ عرض کرد : آقا چرا ناراحت نباشم و حال آنکه شما را به این حال می بینم ، امام (ع) فرمود : مومن اگر برایش این طور پیش بیاید که بدنش قطعه قطعه شود خیر او است و اگر چنین پیش آید که مالک دنیا شود ، باز خیر او است لذا هیچ وقت در پیش آمدهای دنیا نباید به خودش اندوه راه بدهد هر نوع صدمه ای که ببیند ، به هرچه خدا خواسته است دلخوش باشد مومن هر صدمه ای که ببیند نسبت به اجرهائیکه خد سنگر کوچک من...
ما را در سایت سنگر کوچک من دنبال می کنید

برچسب : تسلیم,تسلیمه نسرین,تسلیم شدن به انگلیسی,تسلیم اظهارنامه مالیاتی,تسلیم صحنه آرایی خطرناک,تسلیم نشدن,تسلیم نشو,تسلیم لیست حقوق, نویسنده : sangar72o بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 10:34

به حج مشرف شدم زمانی که داشتم به دور خانه ی کعبه طواف می کردم عبایم را از طرف شانه به خانه ی کعبه می مالیدم که ناگهان دو نفر عرب به من نزدیک شدند و شروع کردند به عربی صحبت کردن و آنها فکرمیکردند که من جاسوس هستم، دستانم را می کشیدند که با خود ببرند و تحویل دهند، در آن لحظه هر کار کردم که به آنها بفهمانم که عبایم را به خانه ی کعبه تبرک می کنم آنها متوجه نمی شدند از ته قلب از خدا خواستم که معجزه ای برایم بفرستد تا شاید از دست آنها نجات پیدا کنم که ناگهان دیدم که یک زائر عرب سیاه چرده با قد بلند به طرف آنها آمد و با کف دست آنها را از من دور کرد. سپس نگاهی به من ک سنگر کوچک من...
ما را در سایت سنگر کوچک من دنبال می کنید

برچسب : شهیدی که در قبر خندید,شهیدی که در تفحص زنده شد,شهیدی که درخاک می,شهیدی که در سردخانه زنده شد,شهیدی که در قبر خندید اپارات,شهیدی که در قبر میخندید,شهيدي كه در قبر خنديد,شهیدی که در قبر می خندد,شهیدی که در کربلا دفن شد,شهیدی که درقبرلبخندزد, نویسنده : sangar72o بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 10:34